loading...
شهرستان درگز
کیانوش انصاری بازدید : 314 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
عاشق شدن به دلایل نادرست

((به نام خدا

سلام.

بعد از مطالعه کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی؟" نوشته خانم باربارا دی آنجلیس، بر آن شدم که خلاصۀ تعدادی از فصول این کتاب را ، در قلم یاز در اختیار دوستان بگذارم. با امید به آنکه پیوندهای ناگسستنی تری میان زوجها ایجاد شود.

 

هفت دلیل نادرست برای ازدواج:

1- فشار ( سن، خانواده، دوستان و غیره)

فشار تاثیری است که دوستان ، خانواده،اجتماع و یا برنامه ریزی احساسی خودتان بر شما می گذارند و این پیام را به شما می دهند که "باید با کسی ازدواج کنید در غیر این صورت حتما مشکلی دارید". اگر به دلایل بیرونی یا درونی احساس اجبار می کنید ممکن است با کسی ازدواج کنید که در شرایط معمولی ، هرگز او را انتخاب نمی کردید.

 

2- تنهایی و استیصال

وقتی که احساس تنهایی می کنید و به تنگ آمده اید ، احتمال آن که انتخاب های ضعیف تری بکنید بالا می رود و در نهایت از روابطی سر در خواهید آورد که ارضاء کننده نیست.

خوشبختی فقط در گرو یک تصمیم درست است.

راه حل این است که عاقلانه تر تصمیم بگیرید. استانداردهای خود را صرف این احساس که "زمانه سخت شده" پایین نیاورید. شما مغازه ای نیستید که لازم است با به حراج گذاردن اجناس کهنه و قدیمی خود از شر آن ها خلاص شود. شما انسانی ارزشمند و دوست داشتنی هستید که استحقاق رابطۀ دلخواه خود را دارید.

 

3- گرسنگی جنسی

آیا تا به حال شده است که برای نیاز شدید جنسی ، سعی کنید تا خود را متقاعد سازید به کسی بیش از آنچه واقعیت دارد علاقه مند هستید؟

... مدتهاست که مجردید و به ازدواج با کسی که به طور معمول او را انتخاب نمی کنید، فکر میکنید . فقط به این دلیل که از لحاظ جنسی احساس گرسنگی می کنید. نهایتا با این حقیقت روبرو می شوید که ازدواج آن چیزی نیست که می پنداشتید و حال مجبورید که اعلام کنید فقط برای شهوت جنسی بوده است. چقدر شرم آور و تحقیرآمیز و در عین حال تا چه حد معمول و رایج.

... وقتی چنین فشار جنسی را احساس میکنید آمادگی آن را دارید که با هر کسی از راه برسد رابطه ای جدی برقرار کنید و برای اینکه خود را متقاعد کنید که کارتان درست است چشم خود را بر روی آن چه می بینید می بندید.

... در اینجا دیگر موضوع عاشق شدن مطرح نیست. چرا که شما نسبت به این شخص جاذبه شدید جنسی دارید. من این را کوری شهوانی می نامم.

 

4- عدم توجه به زندگی خود

آیا تا به حال به این موضوع اندیشیده اید که عاشق شدن تا چه حد از تمرکز شما به امور می کاهد؟

هم و غم شما این میشود که برای مثال چگونه احساسی  دارد؟ احتیاجاتش چیستند؟ چگونه می توانید او را خوشحال کنید؟ یا اینکه چگونه رفتار شما او را تحت تاثیر قرار می دهد؟

پس تعجبی نیست اگر که اغلب نه به آن دلیل که شخصی مناسب را یافته ایم، بلکه از آن رو به روابط پا می گذاریم که بهانه ای برای سر باز زدن از زندگی خودمان داشته باشیم.

شما عاشق آن شخص نیستید ، بلکه شیفتۀ "سرگرمی" و "دل مشغولی" خود به رابطه تان هستید و هنگامی که رابطه تان پایان می پذیرد بار دیگر با خودتان تنها خواهید شد.

اگر حدس میزنید که از روابط به منظور اجتناب از پرداختن به زندگی خود استفاده می کرده اید، "روزۀ رابطه" بگیرید.

 

5- اجتناب از بزرگ شدن

بسیاری از مردم نه از روی آمادگی جهت قسمت کردن غنای زندگی خود با شخص دیگر بلکه از این رو رابطه ای را آغاز می کنند که می خواهند از آن ها حمایت و مواظبت شود.

احتمال اینکه در چنین رابطه ای باشید وجود دارد اگر:

·       تفاوت سنی زیادی میان شما وهمسرتان وجود داشته باشد.

·       تفاوت عمده ای میان موفقیت های شغلی شما و همسرتان وجود داشته باشد.

·       تفاوت بزرگی میان سطح تجارب زندگی شما و همسرتان وجود داشته باشد.

·       یکی از طرفین برای کمک به دیگری چشم دوخته باشد.

 

در این گونه روابط شما خود را متقاعد می کنید که عاشق هستید، در حالیکه صرفا جایگزینی برای "مادر" و "پدر" یافته اید.

تمام روابط خوب عناصری از التیام را در چرخۀ خود دارند و برخی زمانها زن نقش "مادر" را برای شوهر خود و مرد نقش "پدر" را برای همسر خود بازی می کند. گرچه وقتی بیشتر اوقات به بازی کردن این نقش ها می پردازید به این معنا است که از رابطه برای باقی ماندن در حالتی "بچه گانه" و بی مسئولیت استفاده می کنید.

 

6- احساس گناه

آیا تا به حال با کسی رابطه داشته اید که می دانستید بیش از آنچه شما به او علاقه دارید او به شما علاقه مند است اما آنقدر احساس گناه می کردید که نمی توانستید رابطه را تمام کنید؟

... احساس گناه ممکن است انگیزۀ عجیبی برای شروع یک رابطه و یا ادامۀ آن به نظر برسد. اما همیشه اتفاق می افتد. شما به خود می گویید که این احساس همان عشق است در حالی که چیزی جز همدردی با در منتها درجۀ آن "حس ترحم" نیست.

شما زندانی احساس گناه خود هستید.

وقتی که از روی احساس گناه و نه از روی عشق تصمیم می گیرید با کسی باشید هم به او کم فروشی کرده اید و هم به خودتان.

 

7- پر کردن خلاءهای احساسی و روحی خود

نکتل فوق العاده ای که در رابطه با عشق وجود دارد این است که می تواند شما را از احساس سرور و شادمانی و تعلق خاطری که شبیه آن را در هیچ جای دیگری نمی توانید بیابید ،پر کند ... با وجود این هنگامی که به منظور پر کردن خلاءهای احساسی و روحی خود از این موهبت استفاده می کنید ، می تواند خطرناک باشد. خلاءهایی که خود باید بیاموزید که چگونه پر کنید.

 

یک ازدواج حقیقتا سالم،  حس قدردانی دو طرف درگیر در رابطه را نسبت به شگفتی ها و رازهای خلقت بالا می برد و درهای رشد و تعالی روحی آن ها را می گشاید. همچنین به هر کدام از این دو شخص کمک میکند که زخم های دوران کودکی خود را التیام بخشد و خودباوری آن ها را از طریق احساس " دوست داشته شدن" و "پذیرفته شدن" از طرف شخص مقابل ، بالا می برد. اما وقتی که زندگی خود را با مقادیر قابل توجهی خلاء احساسی و روحی شروع می کنید ، برای خود و همسرتان درد و رنج را به همراه خواهید آورد.

 

همان طور که متخصصان تغذیه به شما می گویند که با شکم خالی به خرید نروید، زیرا هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد، نصیحت من نیز به شما این است که هرگز پیش از آن که روح و و زندگی خود را سرشار کنید، به خواستگاری شریک زندگیتان نروید. یا حداقل وقتی بروید که از احساس خلاء و تنهایی مفرط رو به مرگ نباشید.

اگر احساس تهی بودن می کنید، هیچ شخصی صرف نظر از اینکه چقدر هم شما را دوست داشته باشد قادر نخواهد بود خلاء روحی شما را پر کند.

شما می توانید رابطه ای مطلوب را با این چشمداشت که همسرتان ناجی احساسی و روحی شما باشد، خراب کنید.

 این معقول است که از همسر خود انتظار داشته باشید تا به تنهایی شما نیفزاید یا شما را در التیام زخمهایتان حمایت کند و به شما عشق بورزد یا به  شما بیاموزد که چگونه او را دوست بدارید ، اما در نهایت این شمایید که باید قهرمان زندگی خود باشید.

***

 درک و التیام خلاء روحی تان:

·       یک دفترچه گزارش رشد شخصی درست کنید.

·       به تمرکز ذهنی بپردازید.

·       با طبیعت وقت بگذرانید.

·       کتابهایی بخوانید که شما را به فکر کردن وادار کنند.

 

**************************************************

 

عاشق شدن به دلایل درست:

 

1.                این که احساس کنید از عشق آکنده اید و می خواهید آن را با دیگران سهیم شوید.

وقتی که با غنای درونی خود در تماس باشید، به طرزی طبیعی دیگران را بهره مند خواهید ساخت، همانطور که رودخانه ای پر، ساحل خود را سیراب میکند.

این سرشار بودن یک رابطه است که باعث موفقیت آن می شود، نه تهی بودن آن.

2.            مایلید که با نگاه در آئینه معشوق، از خود بیاموزید.

رابطه نه یک تعلق ، بلکه یک فرآیند است.

وقتی عاشق هستید، با آئینه ای مواجهید که تمام آن چه که صادر می کنید به سمت خودتان منعکس می کند. شما را با ترس ها ، ضعف ها، خودخواهی ها، کرختی ها، محدودیت ها، برنامه ریزی احساسی و غرورتان رو در رو میکند و به شما فرصتی میدهد تا به آن قسمتهایی از خود که نمی پسندید نگاهی بیندازید.

 روابط می توانند بزرگترین منبع درد یا بزرگترین آموزگارتان باشند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
لطفا فعلا از آدرس زیر استفاده بکنید مقالات آموزشی و دانلود نرم افزار www.ghalamyaz.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 239
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 43
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 193
  • بازدید ماه : 193
  • بازدید سال : 13,810
  • بازدید کلی : 90,557