loading...
شهرستان درگز
کیانوش انصاری بازدید : 227 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

صادقانه و بی پرده برای روشنایی

دور دهم انتخابات ریاست جمهوری؟!!!

 

کیانوش انصاری: "یک عده که اگر می خواستند در زمان خود می توانستند با اقلیت باشند و از درد آنها بگویند، در زمان قدرت خود نان خود را آجر نکردند و قدرت را برای خود و دوستانشان حفظ و بر محرومین اخم کردند حالا که در جنگ قدرت قدرت طلبان منافعشان در خطر است و یا از بین رفته و چیزی برای از دست دادن ندارند از شکاف های (تاسف بار) جامعه استفاده کرده و در پی امتیاز گرفتنند. و خون سهراب ها و نداها حاصل کوچکیست از لجبازی ایشان"

 

دور دهم انتخابات ریاست جمهوری در ایران را می توان جزو انتخابات های دوقطبی دانست که دو جناه با تمام توان خود و با حداکثر یکپارچگی وارد عرصه ی رغابت شدند و نبردی تمام عیار را به نمایش گذاشتند این نبرد آنقدر سرعت و قدرت و هیجان با خود به همراه گرفت که نامزدان کرسی ریاست جمهوری در مناظرات به بدترین شکل گفتار با هم به مسابقه پرداختند. رغابت آنقدر شدید شد که به وفور در مواردی دیده شد که جناه هایی که مدعی کرسی اجرای قانون و حراست از آن را داشتند به راحتی قانون را زیر پا می گذاشتند و به هیچ چیز جز برنده شدن (مهم تر از آن؛ شکست رغیب) فکر نمی کردند. این رغابت که در آن هیچ بویی از رفاقت به مشام نمی رسید به کینه و کدورت های دنباله داری تبدیل شد که هنوز کشور از صدمات آن در امان نیست. اما جدای از بحث انتخابات و حاشیه های پر رنگ تر از متن و چرایی های آن مسئله ای که میشود گفت این است که متاسفانه امروز در جامعه ی ما قشر وسیعی از مردم در دو جبهه با شکاف های عمیق علیه هم قرار گرفتند و در ظاهر و باطن با هم در جنگ و نبرد هستند. این نبردها آنگاه که به پایان برسد (که هیچ چشم اندازی نیست) برای مردم چه میراثی به ارمغان دارد؟

مردم از هم کینه ای، با هم دشمن، تنگ نظری و بی اخلاقی، حذف و سرکوب و سرکوفت یک دیگر و در کل جامعه ی قهر با هم.

برای چه؟

این تظاهرات خیابانی و دعوا ها چگونه و از کجا و شروع شد؟

عده ای از افراد که به صفوف معترضین پیوستند کسانی هستند که بر آزادی، شرافت، فساد ستیزی، عدالت و آزادی ایمان دارند و برخی بدقواره گی ها در سیستم و بداخلاقی ها در مدیران دلشان را شکسته و ناامیدند از انصاف حاکم بر سرنوشتشان و می خواهند آن را تغییر دهند. اما جدای از عقیده ها و عقده ها باید به انصاف و عدل به قضاوت و نقد نشست و عاقلانه ره یافت. این قشر باید از خود سوال کند که برای چه و به چه امیدی مبارزه می کند و برای خود و کشورش هزینه ها می پردازد؟ که به عدالت و آزادی و شرافت و سلامت برسد؟ مگر زمانی که آقای کروبی در بنیاد شهید بودند و یا رئیس مجلس، هیچ بی عدالتی نبود و یا زمانی که جناب موسوی نخست وزیر بودند؟ مگر زمانی که آقای هاشمی رئیس جمهور بودند مشکلات نبود؟ مگر در دوران خاتمی سیستم همین بدقواره گی هایی که الان مورد اعتراض آقایان است را نداشت؟ پس چرا آن وقت که آقایان در قدرت بودند سینه برای حکومت چاک کردند؟ حتی آقای خاتمی در شرایطی قرار گرفتند که عده زیادی از جوانان طرفدار ایشان شعار گذر از خاتمی دادند چون از ایشان انتظار داشتند راهی را برود که الان می رود... اما چرا در آن زمان آقای خاتمی رئیس جمهور دوم خردادی و آقای کروبی رئیس مجلس اصلاحات اینگونه اسب خود را نتاختند که الان گرد و خاک کرده اند؟ زمانی که تعداد کثیری از نامزدان انخابات مجلس هفتم رد شدند آقای کروبی نه تنها تحریم نکرد بلکه برای بالا بردن میزان شرکت کنندگان در انتخابات رغابت کرد و بعد از رای نیاوردن استعفا داد (از شمردن رای هایش)؛ و حالا شده است مدافع کرباسچی ها و عبدی ها؟ آن زمان وقتی یکی از نماینده گان حرف از کوچکترین تغییر در قانون اساسی می زد آقای رئیس مجلس احکام حکومتی را به رخ ایشان می کشیدند و حالا به چه دلیل است که ناگاه خواهان تغییر کل نظام شدند؟ یافتن همین دلایل برای این نوشته مهم است تا حرف خود رسانده باشد.

آقای هاشمی که در زمان ریاست خود بر قوه ی مجریه به قول خودش "فیتیله ی ... را کشیدیم پائین" چطور شده حالا از حقوق اپوزیسیون حرف می زند؟ آقای هاشمی در گذشته چه کسی بودند و حال چه کسی هستند؟ این همه تغییر باعثش چیست؟ آیا برای هاشمی ها روند کنونی یک تاکتیک نیست؟ آیا این استراتژی آنان است؟

آیا همان معترضین نمی بینند که هاشمی چگونه از روند اعتراضاتشان کنار می کشد و پشت آنان را خالی می کند و باز هرگاه از فساد فرزندش و... صحبت می شود جوش می آورد و بر مواضعی که در خطبه های خود گرفت تاکید می کند؟ آیا نه این است که تمام غم هاشمی رفسنجانی پنهان ماندن سوء استفاده هایش از قدرت است و هیچ دلی برای زندانیان سیاسی و خانواده های آنان نمی سوزاند که زمانی از احمدی نژاد هم در دامن خود زندانی سیاسی بیشتر داشت؟

عده ای که بر فساد ستیزی تاکید دارند و پشت موسوی گام بر میدارند نمی بینند همراهی و دوستی هاشمی با او را؟ و نمی بینند که مبارزه با فساد و استبداد برای اصلاح طلبان فقط یک شعار پوچ بوده و خود گاهی شوکران استبداد را به فتوا می نشینند؟ مگر اکبر گنجی فراموش شده است که رفسنجانی را عالیجناب سرخ پوش خواند و هزاران فریاد و بیداد درست یا غلط؛ و آنگاه که اصلاح طلبان در جنگ قدرتشان حاضر به ائتلاف با هاشمی شدند اولین کارشان فروختن گنجی فراری شده بود که از حمله شدید بهزاد نبوی گرفته تا اظهار نظر های گوناگون با موضمون تند روی های غلط گنجی و...؟ مگر قهر و غضب افراد در احزاب حامی دمکراسی را نمی بینند با کسانی که در تضاد با تشخص طلبی آنها گام بردارند؟ کسانی که حتی شاید برای آنها در همان حزب سینه سپر کرده باشند! به راحتی چون یک ابزار مورد استفاده اند و چون یک ابزار به دور انداخته می شوند!!!

حقیقتن باید اندیشید که چرا باید با همنوعان و هموطنان خودمان، با همسایه و فامیل خودمان و... درگیر و در کشمکش باشیم؟

که فساد واقعی فرزندان هاشمی و امثال وی را افشا کردند؟ اگر منصف باشیم انصافن کار خوب و پسندیده ای کردند؛ این انتظاری بود که مردم از خاتمی داشتند.

که از کروبی پرسیدند که پول شهرام چه شد؟ خوب واقعن پول شهرام چه شد؟ چرا در بنیاد شهید شکنجه گاه ساخته بودید؟ چرا حجاج بیچاره و بی خبر را قربانی اهداف پاک یا نا پاک خود کردید؟

آیا کسی که رقمی کلان از شهرام جزایری گرفته و در مقابل سوالات در باره ی پول شهرام با پر رویی تمام مغالطه می کند و به دلیل عصبانیت از افشای فسادش مملکت را به بی نظمی تحریک می کند و جان و مال و ناموس مردم را به خطر می اندازد ارزش پیروی دارد؟ و اینگونه است که آنگاه که طرفدارانشان می خواستند همین راه را بروند اینان از خود گذشتگی نکردند و بر آنها اخم کرده و آنها را تنها گذاشتند...

آیا فردی که از شکست در یک انتخابات عصبانیست و از افشای فساد خود و فرزندانش ناراحت و خشمگین است شایسته ی پیروی افراد آزادی خواه هست؟ حال اینکه هرگاه به گذشته و کارنامه ی وی بنگریم می توان دید که واقعن ایشان چقدر خواهان آزادی و طالب استقلال حقوق شهروندان و چقدر در سیاستشان شفاف هستند؛ خواهیم دید ایشان چقدر مظلوم تشریف دارند و آن زمان که قدرت داشتند چقدر ظلم نکردند و چقدر دیکتاتوری نفرمودند. که به اعتقاد بنده دوران ایشان بر مسند ریاست قوه ی مجریه دوران افول روح پاک و سالم انقلابی و دوران رشد فساد و تبعیض در بدنه ی دولت و به طبع در میان جامعه بود.

اگر واقعن اینان به دنبال تغییر کلی نظام هستند چرا در درجه ی اول درباره ی گذشته خود نمی گویند و آن را نقد و رد نمی کنند؟ که هنوز هم گذشته خود را سرمایه ی خود می شمارند؟!!!

یک انقلابی چطور می تواند به دورانی از حکومتی که علیه آن قیام کرده بنازد؟

یک عده که اگر می خواستند در زمان خود می توانستند با اقلیت باشند و از درد آنها بگویند، در زمان قدرت خود نان خود را آجر نکردند و قدرت را برای خود و دوستانشان حفظ و بر محرومین اخم کردند حالا که در جنگ قدرت قدرت طلبان منافعشان در خطر است و یا از بین رفته و چیزی برای از دست دادن ندارند از شکاف های (تاسف بار) جامعه استفاده کرده و در پی امتیاز گرفتنند. و خون سهراب ها و نداها حاصل کوچکیست از لجبازی ایشان.

و از آن طرف آیا کسی که هیچ هراسی ندارد که به هفتاد میلیون نفر ایرانی که هیچ به تمام مردم دنیا در تریبون های مختلف دروغ و لاف تحویل بدهد فقط برای به چنگ آوردن قدرت و منافع تمامی مردم را به خاطر عقائد یک گروه به خطر می اندازد؛ کسی که چند ماه مانده به انتخابات حقوق قشری از کارمندان را به طور کم نظیری افزایش می دهد کسی که در آستانه ی انتخابات و حتی در ایام تبلیغات مشغول پول دادن به قشر نا آگاه مردم به اسم سهام عدالت است؛ کسی که خرافه پرستی و تحجر مسلک اوست، کسی که یک روز هاله نور به دنبال کله ی خود احساس می کند و روزی با وجود مدارک آن این ادعای خود را تکذیب می کند آیا خاطره اش ارزش پیروی و جنگ با هموطن دارد؟

آیا صحیح است که مردم مسلمان به خاطر قدرت طلبی و لجبازی عده ی قلیلی از نخبگان زیاده خواه با هم دشمن شوند و به ضعف هم تشنه باشند؟

البته چرایی شکاف هایی که امروز مورد سوء استفاده است را هم باید دید و درس گرفت و برای رفع آنان کوشید، با چه کسانی که بد نکردند... بگذریم

ناگفته نماند که تخلفات بسیار در این انتخابات را هم نمی توان نادیده گرفت و البته تقلب اندک بود؛ که اگر این تخلفات نبود رئیس جمهور محترم فعلی بک دهم رایی که آوردند را هم نداشتند. از این رو عده ای احساس می کنند که در این انتخابات به حق آنان جفا شده. که واقعن هم شده.

اما وقتی این موضوعات می شود بهانه ای برای آشوب و مغلطه ی یک عده قدرت طلب رانده شده از قدرت، ترجیح من این است که در موردشان سکوت کنم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
لطفا فعلا از آدرس زیر استفاده بکنید مقالات آموزشی و دانلود نرم افزار www.ghalamyaz.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 239
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 43
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 191
  • بازدید ماه : 191
  • بازدید سال : 13,808
  • بازدید کلی : 90,555